تفاوت کودکان داستانخوان با کودکان دیگر چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۲۸۰۳۰
به گزارش خبرگزاری مهر، دومین نشست فصلی کمیته بررسی و انتخاب کتاب کانون پرورش فکری با موضوع «ادبیات داستانی کودک و رشد انواع تفکر» با سخنرانی نگین صدریزاده پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان دوشنبه ۲۵ دی برگزار شد.
صدریزاده در ابتدا به مباحثی همچون تلاش برای پرورش انواع تفکر متناسب با ظرفیتهای هر اثر داستانی، ارتباط با کودکان از طریق داستان با رویکرد فلسفه برای کودکان و شناخت مخاطب نهفته هر اثر و ایجاد فرصتهایی برای پویایی بیشتر مخاطب در فرایند ارتباط با کودک از طریق ادبیات داستانی پرداخت و گفت: تفکر فرایند گفتوگو در جمع است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: این مدل تقسیمبندی در انواع تفکر بسیار تکرار شده است و همین تکرار باعث یکسری اشتباههای شناختی شده است. به طور مثال تصور ما این است که تفکر خلاق و تفکر انتقادی در مقابل یکدیگر قرار دارند، در حالیکه اینگونه نیست. ما آدم متفکری که خلاق باشد اما ذهن انتقادی نداشته باشد نداریم یا برعکس؛ اینها همه با هم کامل میشوند. درباره تفکر مراقبتی کمتر صحبت شده است در حالی که بسیار اهمیت دارد. ذهنی که ارزش مسائل را درک نکند و نداند که درباره چه فکر کند، کامل نیست. ما فکر میکنیم هر نوآوری خلاقانه است در صورتی که اگر چیزی بسازیم که کارآمد نباشد و مسئلهای را حل نکند، ارزشمند نیست. تفکر خلاق در حوزه علم هم نقش پررنگی دارد، در حالی که بسیاری فکر میکنند، این تفکر در عرصه هنر و ادبیات پررنگ است.
این پژوهشگر در ادامه گفت: تفکر شامل مهارتهای ذهنی بنیادینی میشود که این مهارتها را میتوان با دو هدف متفاوت به کار برد. یکی خودمحوری است که مجموعهای از مهارتهای سطح پایین استدلالی و فاقد مهارتهای سطح بالا و ارزشهای تفکر هنر است. پیروزی در مشاجرات بدون در نظر گرفتن عقاید مخالف و اشتباهات مشهود در تفکر و عدم پایبندی به اصول اخلاقی، برانگیختن احساسات به گونهای ماهرانه برای تحریف واقعیت است. انصافورزی مدل بعدی تفکر است که متفکر مسئولانه فکر میکند و سعی میکند نظر دیگران را درک کند. آماده گوش دادن استدلالهایی است که قبول ندارد. منتظر به دست آوردن استنادات است و شواهد را میسنجد. متفکر منصف به جای استفاده از تفکر برای فرار از حقیقت به شیوه اخلاقی از تفکر خود بهره میبرد.
صدریزاده گفت: ما به خاطر نوع کارمان با کودک و نوجوان، تفکرمان خلاق است و هویت ما بهگونهای ساخته شده که ذهن ما به شدت این فضائل فکری را با خود به همراه دارد. هر چیزی لزوماً خلاقیت نیست و اگر چیزی را در مسیر خلاقیت بسازم که برخواسته از تفکر انتقادی نباشد و منجر به کاری بشود که مسالهای را حل نکند، قطعاً مسیر اشتباه را رفتهایم. بهطور مثال شما میتوانید یکسری وسایل را با هم ترکیب کنید که اتفاقاً هیچ کاربردی ندارد بنابراین نمیتوان آن را خلاق نامید. واژه خلاقیت زیاد به کار برده شده است و نیاز دارد تا دقیقتر به آن بپردازیم چرا که اینجا بحث تفکر است. یک تفکر قوی شامل ویژگیهایی همچون شهامت فکری، تواضع فکری، عدالتخواهی و انصاف فکری، همدلی فکری، پشتکار و استقلال فکری و صداقت فکری است. علاوه بر این دورویی و بزدلی فکری، عدم انعطاف فکری، بی انصافی فکری، دنباله روی فکری، تنبلی فکری، خود محوری و تکبر فکری از جمله نکتههایی است که متضاد فضائل فکری هستند.
ایننویسنده درباره رویکرد فلسفه برای کودکان و نقش ادبیات داستانی گفت: کودکان داستان خوان دارای جنبههایی از دانش، مهارت یا تسلط هستند که کودکان دیگر ندارند. این کودک شناخت ساختار، اهداف، سبک ادبی، دانش زبانی، مهارتهایی مانند پرسش و مباحثه درباره متن، کاوش داستان، تعمیم به مسائل دیگر را در نظر میگیرد. همچنین ورای هر داستان ارزشمندی، مفهوم استعاری عمیقی نهفته است. کودکان در مواجهه با داستان میآموزند که چگونه لایههای پنهان داستان را کشف و مهارت تفسیر و استنباط حل مسئله را در خود پرورش دهند. روایت داستان، تغییرهایی در ساختار ذهنی کودک ایجاد میکند، فرایند اصلاح ساختارهای فکری پیشین و ایجاد ساختارهای جدید بر مبنای ایجاد آگاهانه یک جو نامتعادل، مفاهیم آموزشی تفکر، بسیار انتزاعی هستند و هرچه سن یادگیرندگان پایینتر باشد، درک و برقراری ارتباط با صحبتهای نظری و انتزاعی دشوارتر خواهد بود.
وی افزود: جهان روایتها و داستانها این روایتهای انتزاعی را ملموس میکند، چرا که برای کودک بسیار پیچیده است و تفکر نیز در این حوزه است پس ناچاریم به روایتها پناه آوریم که ممکن است در یک عکس، بازی، نقاشی و… باشد که در داستان به شدت قوی است. ما فرصت تمرین کردن تفکر را برای کودک فراهم میکنیم. نقش مربی تسهیلگر به شدت سختتر از مربی مداخلهگر است، چرا که شرایط و فرصت را فراهم میکند. حکمای ما به خوبی میدانستند که باید از طریق داستان و حکایت با کودک ارتباط برقرار کنند و به شکل نامحسوس آموزش دهند، نمونه بارز آن قابوسنامه است. کتابهایی که آموزش ماندگار در آن وجود دارد کلیله و دمنه، گلستان، مثنوی و… از این دست آثار هستند که میتوان گفت قلههای شکوهمندی هستند که باید روی آنها بسیار کار کرد.
صدریزاده در بحث آسیبشناسی این رویکرد گفت: داستان در اینجا ابزار است و سکوی پرشی است برای کندوکاو در صورتیکه کسانی که با ادبیات و داستان عجین هستند، ناراحت میشوند چرا که دیگر داستان نیست. وقتی متنی را میخواهید انتخاب کنید اول اصالت ادبی آن را در نظر بگیرید. زمانی که تثبیت شد این متن ارزشمند است و این آسیب کمتر متوجه آن میشود. از سوی دیگر ظرفیتهای موجود در داستان را بسنجید، به داستانها برچسب نزنید و بدانید که برای چه از آن استفاده میکنید. در پایان به عنوان هنرمند و کسی که اثری را خلق میکند سفارشنویسی نکنید، چرا که داستان خوبی از آب در نمیآید. البته گاهی بر اساس موضوعهای مختلف داستان مینویسیم که با سفارشی بودن تفاوت دارد.
این پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان درباره تواضع فکری و تکبر فکری گفت: آگاهی از محدودیتها و گستره بیاطلاعی، خودآگاهی از گرایشها و تعصبهایی که ممکن است سبب خودفریبی شود. به معنی بی شهامتی یا مطیع بودن نسبت به معنی بری بودن از لافزنی، فریب وجود بنیانهای منطقی در باورها تواضع فکری را با خود به همراه دارند. تکبر فکری اما موجب قضاوت سریع میشود، چرا که به قضاوت خود مطمئن هستیم و همین گرایش با منصف بودن مغایرت دارد. از سوی دیگر این تفکر اطلاعات محدود را به سرعت تعمیم میدهد. همچنین باورهای غلط، سوءبرداشتها، تعصبها، تبلیغات و نادانی به صورت بدیهی جلوهگر میشود و هنگام مواجه با پرسش، معیوب بودن تفکر خود را نمیپذیرد. تکبر فکری لزوماً به شکل گستاخی و غرور نمایان نمیشود، بلکه ممکن است به نظر بسیار متواضع برسد.
وی افزود: شهامت فکری مواجه روشن و دقیق با ایدههایی که هیچوقت به آنها گوش نداده یا به آنها احساس منفی شدیدی دارد، است. در واقع پرهیز از رویکرد منفعلانه و بدون تفکر در مقابل تلقین و تبلیغات گسترده و موجی است. بزدلی فکری ترس از ایدههایی که با ایدههای فرد هماهنگی ندارد، و فرد حمله به ایدههایش را حمله به هویت خود میداند. ترس از مجازات، عدم توافق با گروه و طرد شدن از سوی جریان فکری غالب از دیگر ویژگیهای این نوع تفکر است. هر جریانی در اوج خود به ضد خود نزدیک میشود و باید این نکته را مد نظر قرار دهیم. چرا که خطری است که هم کودکان و هم نوجوانان را تهدید میکند و حتی رسانه نیز آن را پررنگ میکند. همدلی فکری قرار دادن خود در موقعیت دیگران است. ما استدلال خود را داریم و اگر بتوانیم مفروضات دیگران را بازیابی کنیم و بر آن اساس استدلال داشته باشیم موفق هستیم و همدلی فکری ایجاد میشود. جامعه ما امروز به متفکران مثبت نیازمند است. «هجده + دو دارکوب»، «کی همه چی را بلده؟» و «تیغ تیغو» از جمله کتابهایی هستند که در این زمینه نوشته شدهاند.
صدریزاده در پایان، درباره صداقت فکری گفت: صادق بودن و آگاه بودن نسبت به تفکر خود و تشخیص ناهمخوانی که در افکارمان هست را درک کنیم. اما دورویی فکری همراه است با تناقض و ناهمخوانی عمیق در افکار و عدم حساسیت و آگاهی نسبت به تناقضات اندیشه و رفتار که در نتیجه عدم توانایی اندیشیدن در این زمینه را به همراه دارد. پشتکار فکری شامل تمایل به ادامه راه از میان پیچیدگیهای فکری است که به رغم ناکامیها پیروی از اصول منطقی در صورت مواجهه شدن با مخالفتهای غیر منطقی دیگران را به همراه دارد. میداند که برای رسیدن به ادراک با بینش درست باید مدت زمان طولانی را با سردرگمی و پرسشهای حل نشده دست و پنجه نرم کند. در نقطه مقابل تنبلی فکری است که تمایل به تسلیم شدن، عدم قدرت تحمل در برابر رنج و ناکامی را دارد.
کد خبر 5995405 زینب رازدشت تازکندمنبع: مهر
کلیدواژه: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ادبیات کودک و نوجوان کودکان نوجوانان معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی انقلاب اسلامی ایران محمد مهدی اسماعیلی فلسطین دفاع مقدس بازی های رایانه ای انتشارات کتاب جمکران رونمایی کتاب کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور نهمین جشنواره بازی های رایانه ای فجر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقد کتاب اسرائیل صدری زاده برای کودک مهارت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۸۰۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ربیعی : فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است / تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست / جریان پرقدرتی سالهاست مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده
گروه اقتصاد و درآمد: دکتر علی ربیعی با بیان اینکه وقتی هر پدیده ای را محدود می کنیم و در جایی را می بندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان می بینیم اهدافمان محقق نمی شود، تداوم سیاستها چیست؟ گفت: هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمی دهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده می کنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکه های مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم می گیرید! این هم از آن تناقض ها است!
به گزارش جماران، دکتر علی ربیعی، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در نشست بررسی تاثیر سیاستهای افتصادی و اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی در فضای فناوری اطلاعات که از سوی گروه علمی تخصصی اقتصاد رسانه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شده بود، سخن می گفت، با بیان اینکه متاسفانه از روز اولی که اینترنت در کشور ما آمد، دائما به دنبال آسیب شناسی بودیم و بحث های اندکی به مساله فرصتهای نهفته در آن پرداختند، گفت: این نگاه عمدتا ناشی از سطح فردی و بررسی تاثیر آن بر رفتارهای فردی بوده و از روز اول با نگاه آسیب شناسانه به سمت آن رفتیم و تنها حوزه ای که برای ما اهمیت داشته،رفتارهای فردی بوده است. در واقع با مشاهده رفتارهایی که خلاف سنتها و ارزشهای مالوف ما بوده، نوعی احساس خطر ایجاد شده است.
دوران دو رئیس قبلی قوه قضائیه، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بودوی با بیان اینکه در سطح بعد باید آیین نامه ها و سیاست گذاری ها را بررسی کرد، توضیح داد: برای نمونه، قانون مجلس و آیین نامه هایی که قوه قضائیه مطرح می کند به این مسائل می پردازند و دوره دو رئیس قبلی قوه قضائیه ، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بود و بیشترین فشارها بر گسترش فضای مجازی در این دوران ها سامان گرفته بود.
ربیعی با تاکید بر ضرورت توجه به فلسفه حکمرانی فضای مجازی و حوزه تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی ، گفت: فهم این سطح به ما کمک می کند که دریابیم چه اتفاقی در حوزه سیاست گذاری ها و همچنین رابطه مردم با فضای مجازی و تکنولوژی اطلاعاتی می افتد. درک این سطح به ما برای فهم علل اتفاقات کمک می کند. به تعبیری باید بررسی کرد عوامل و عناصر اصلی فلسفه حکمرانی دیجیتال و تکنولوژیهای ارتباطی، چه عواملی هستند.
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: میان رویکردها و استراتژی های فلسفه ساز حکمرانی کشور، میان استراتژی بقا و توسعه گرفتار شده ایم. این وضعیت کنشها و سیاستهای ما را تحلیل می کند. از دهه 70 این بحث بود که آیا می خواهیم خودمان را کماکان بسط دهیم به سطح جهان را قدرت خود را حفظ کنیم، آن زمان جمعبندی شد که ما هم توسعه و هم بقا می خواهیم. اما متاسفانه در روندی که طی شد، فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است.
استراتژی بقا باعث شده سیاستهای امنیتی در امر فضای مجازی چربیده است از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیموی توضیح داد: وقتی فلسفه حکمرانی ما بقا است، تمام تکنولوژی ها بر اساس آن سنجیده می شود. استارتاپها را این گونه ارزیابی می کنند. نسبت مردم با فضای مجازی، در همین ارتباط سنجیده می شود. ما باید این نکته را درک کنیم؛ می توانستیم درباره تکنولوژی های اطلاعاتی و فضای مجازی بحث اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی کنیم، اما استراتژی بقا ما را به سمتی برده است که سیاستهای امنیتی بر سایر سیاستها در امر فضای مجازی چربیده و این گرفتاری اصلی ما است. باید از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیم. وقتی نگاه و فلسفه این گونه جلو می رود، به رغم هر اسمی که بر توسعه می گذاریم، تحمل الزامات و نتایجش را نداریم و بنابراین عملا به جایی نمی رسیم؛ چرا که فلسفه بقا حاکم است.
ربیعی با بیان اینکه بنیانهای نظری و فلسفه وجودی حکمرانی ما گسترش پهنای باند اینترنت را بر نمی تابد، خاطرنشان کرد: حکمرانی ما می گوید پهنای باند را می خواهم، اما نه می تواند الزامات آن را رعایت کند و نه از نتایجش خوشش می آید. بنابراین پهنای باند ما عملا دچار مشکل می شود. آثار توسعه در فضای مجازی متاثر از این دیدگاه است و با جزمیتی که وجود دارد، شرکتهای استارتاپی ما تهدید محسوب می شوند. در حالی که اگر همه جهان بگویند هوش مصنوعی، آینده اقتصاد جهان و ثروت جهان تعداد مشاغل ما در خدمات شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است، چون آن نگاه می ترسد، استارتاپ به جای اینکه سکو و جهش توسعه و اقتصاد کشور باشد، جهش وابستگی کشور و جهش دیدگاه هایی که ارزشهای نامالوف را دنبال می کنند تلقی می شود.
جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستادهوی با بیان اینکه جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده و در عمل صرفا استراتژی «بقا» را دنبال میکند، تاکید کرد: عنصر اصلی تاثیرگذار بر سیاستگذاری این نکته است که ما دائما و ناچارا به فراز و نشیب و کشاکش و آیین نامه های مختلف می رسیم که متاثر از این عامل در حکمرانی است.
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ارزیابی از فضای کار برای کارآفرینی در کشور، اظهارداشت: در باره اینکه چرا شکست خوردیم و کجاها موفق بودند، بحث های زیادی می شود. در حالی که این مساله بسیار ساده است. از دوره 76 تا 84 را می توانیم بررسی کنیم، دوره 92 تا 97 هم بررسی کنیم. نیازی به تحلیل و واکاوی های عمیق نداریم. این دو دوره که در آن سیاستها جامع نگر هستند و روابط بین الملل درست است و جامعه مدنی نفس می کشد، درخشان ترین دوران اقتصادی همان دوران است. از 94 تا روی کار آمدن ترامپ، شکوفاترین دوران استارتاپی در ایران را داشتیم، شرکتهای دانش بنیان هم دوران خوبی داشتند. اما اکنون با بازی با کلمات، بحث دانشگاه های «حکمت بنیان» را مطرح می کنند و روشن نیست که این شاخص چگونه می خواهد سنجیده شود.
با تعابیری مانند دانشگاه «حکمت بنیان»، دل خوش می کنندربیعی گفت: با این کلمات که فریبایی دارد، دل خوش می کنند و تحت پوشش آنها آسوده می خوابند و تصور می کنند این کلمات برای ما خوشبختی و سعادت می آورند!
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: یک تفکر ما را نیازمند توسعه و پذیرفتن نتایج و الزامات آن می داند و معتقد است باید برای مدیریت نتایج آن برنامه ریزی درست کرد، اما ما چون در این حوزه وارد نمی شویم، با بخشهای سنتی وارد چالش نمی شویم و چالش ما با بخشهایی است که مرتبط با فضای ارتباطی مبتنی بر شبکه های اطلاعاتی است.
تعطیلی شنبه توطئه نیست تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیستربیعی گفت: چقدر تاکید کرده ایم که تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست، بلکه تغییر ارزشها است. اینگلهارت هم مطالعه کرده و می گوید کل جوامع این تغییرات را دارند. در هر جامعه ای به شکلی است. تعطیلی جمعه و شنبه توطئه نیست بعد هم فضای مجازی را محل این توطئه تصور می کنند.
آنچه امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایمبه گفته وی؛ تغییر ارزشی را می بینند، اما چون علت یابی نمی توانند بکنند، آن را توطئه می دانند. در حالی که بخشی از تغییرات ارزشی، جهانی و طبیعی است. بخشی از آن هم حاکی از سیاستهای خود ما است. آنچه که امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایم.
ربیعی با بیان اینکه شرکتهای استارتاپی زمینه ساز ایجاد نوعی پیوندهای جهانی هستند که ما نه به الزامات آن تن می دهیم و نه نتایجش را می پذیریم، اظهارداشت: فضای شرکتهای استارتاپی در میان 80میلیون نفر جمعیت تنگ است و فضای جهانی را می خواهد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه اقتصاد آینده، بدون اقتصاد دیجیتال، ناقص است، توضیح داد: بیشترین میزان اشتغال را ما در آینده در بخش خدمات مبتنی بر تکنولوژی اطلاعاتی داریم. هم ثروت ایجاد می کند و هم موتور حرکت سایر بخشها می توانند رشد و توسعه یابند و هم میزان اشتغال را رشد می دهد و هر گونه کوتاهی در این زمینه رفتاری غیرامنیتی است که در واقع امنیت کشور و اشتغال و ثروت اندوزی کشور را به خطر می اندازد.
سخنگوی دولت پیشین ادامه داد: وقتی هر پدیده ای را محدود می کنیم و در جایی را می بندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان می بینیم اهدافمان محقق نمی شود، تداوم سیاستها چیست؟ هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمی دهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده می کنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکه های مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم می گیرید! این هم از آن تناقض ها است!